شکن زلف باز خواهی کرد


بر مه از شب طراز خواهی کرد

روزه داریم، رخ بپوش، ارنه


روز بر ما دراز خواهی کرد

راست کردی ز ابروان محراب


می نماید، نماز خواهی کرد

به گدایی به کویت آیم، لیک


در به رویم فراز خواهی کرد

کشمت جور و گویمت که مکن


گرچه صد بار بازخواهی کرد

کار خسرو ز دست شد وقت است


گر زقلم احتراز خواهی کرد